مردم! شما آزادید آنچه که ما به شما میگوییم را انجام دهید. منظور از این جمله چیست. آیا شما دوست دارید که در برابر خودتان مورد حمایت واقع شوید؟ در مورد نخست، منظور این است که دولت مجبور است تصمیم بگیرد که ما چه کارهای بکنیم و چه کارهای نکنیم تا در برابر خودمان مورد حمایت قرار گیریم. اگر یک قدم از این مسیر کج بگذارید گم شدهاید. دولت تصمیم میگیرد که مردم را باید در برابر سیگار کشیدن حمایت کند. اگر دانشمندان دولتی بگویند شکر و نمک برای سلامت مردم زیانآور است، دولت احیانا از سلامت مردم حمایت کرده و اجازه مصرف شکر و نمک را هم نمیدهد. احتمالا چربیهای اشباع شده از قبیل کره نیز همینطور است و برای سلامت زیانآور است. همینطور آیا دولت باید مردم را از ورزش نکردن نجات دهد که به زیان آنها است؟
پس از تصمیمگیری در اینباره که دولت چه چیزی را برای ما زیانآور ملاحظه میکند، او سپس تصمیم میگیرد ما را حمایت کند. دولت اینکار را با جلوگیری از انجام دادن آنچه که ما در غیر اینصورت انجام میدادیم شروع میکند. دولت اینکارها را فقط با اعمال زور، تحریم و ممنوعیت یا تهدید میتواند انجام دهد. بنابراین دولت با گرفتن آزادی ما برای انجام آنچه تصمیم میگیریم انجام دهیم و سپس استفاده از زور برای مجبور کردن به آنچه که میخواهد انجام دهیم از ما حمایت میکند.
جان استوارت میل تصور میکرد که فقط اگر کسی باعث وارد کردن آسیب فیزیکی به دیگران شود دولت باید جلوی آن کار را بگیرد. آیا دولت باید جلوی استفاده مردم از یک پل خطرناک را بگیرد؟ او گفت خیر. دولت میتواند اطلاعات در این باره را ارائه دهد، علامتی روی پل نصب کند و حتی پافشاری کند که از روی پل عبور نکنید، اما در نهایت به اختیار مردم است که خودشان ریسکها را ارزیابی کرده و تصمیم بگیرند از روی پل عبور کنند یا نکنند. برخی ادعا میکنند که دولت بهتر از ما میداند. برعکس آن درست است چون انواع منابع خبررسانی وجود دارند که به ما میگویند با چه خطراتی مواجه هستیم.
درباره آسیب غیرفیزیکی چه بگوییم؟ مردم شاید عمیقا از عدم شرکت شما در مراسم عبادی ناراحت شده باشند، اما به آنها حق نمیدهد تا شما را مقید به عبادت کنند. تنها قانون ایمن، گوش کردن به توصیه دیگران است، اما این به خودمان مربوط میشود که چه تصمیمی را بگیریم و پیامدها و عواقب آن را متحمل شویم.